تا دیر نشده دستم را بگیر

ساخت وبلاگ


مادر جان چگونه بنویسم که لجنزار تمام وجودم را گرفته . چگونه بنویسم که آماده نیستم برای پرواز . چگونه بنویسم که کاری نکرده ام ولی خسته ام.
بشکند دستی که یکبار به صورتتان سیلی زد و بشکند کل استخوانهای وجود ما که با هر گناهمان باعث کبودی دیگری بر صورت شما میشویم.
مادر ، چگونه بنویسم نه تنها گناه کردن ، بلکه گناه نکردن هم دیگر برایم خسته کننده شده . چگونه بنویسم که دیگر کربلا هم راضی ام نمی کند. چگونه بنویسم که نمی دانم چگونه می نویسم و چه می خواهم بنویسم و اصلا چرا مینویسم.
خسته شدم از عمل نکردن به قول هایم  به شما به حسین به سیدمرتضی و به شهیدگمنام دوست داشتنی ام.
نمی توانم مادر ، نمی توانم...
توان شنیدن روضه های شما را ندارم چه برسد به دیدن روی نیلی شما .
بگو که در گوش حسین چه خواندی...
بگو شاید من هم ... نه نمی توانم
باز هم نمی توانم
تا دیر نشده دستم را بگیر
کاش در این فاطمیه برایت بمیرم...

یاسکینه بنت الحسین...
ما را در سایت یاسکینه بنت الحسین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : m-b ney بازدید : 331 تاريخ : چهارشنبه 17 خرداد 1391 ساعت: 15:14